-
ادعا
یکشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1389 00:22
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 نمیدونم کیا تونستند تو صدای امریکا فیلم حمله کردن 10 –20 تا پسر به دو تا دختره بخت برگشته که تنها جرمشون فقط تیپشون بودو ببینند..... چه حسی بهتون دست داد.... یاد چی افتادید.... مثل بیابونای آفریقا نبود که یه گله حیوون وحشی به یه آهو حمله میکنندو...
-
قمار
جمعه 17 اردیبهشتماه سال 1389 02:44
الان top tv داره کنسرت خدا بیامرز فرهادو نشون میده. آدم بد جور تو فکر میره که خدا یا ما چه کسایو از دست دادیم.اینارو با چه چیزی قمار کردیم واقعا ارزششو داشت.................. آیا بازم کسایی مثل فرهاد.فریدون.شاملو یا صدها نفری که تو این مملکت بدون دلیل خاموش شدنو هنرشونو تو خونه هاشون نگه داشتن بوجود میاد.... واقعا ما...
-
دوری
چهارشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1389 04:39
خدا یا چقدر دوری.............................!
-
شب سرد
دوشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1389 02:07
خدا یا چقدر دلم گرفته امشب.... چه شب بدو سردیه.......... کاش میتونستم بخوابم........ یه خواب بدون کابوس........ چی میشد این فلک یه طور دیگه میچرخید......... چی میشد من یکی دیگه تو یه جای دیگه بودم........... چی میشد یه خورده آرامش تو وجودم بود........ چقدر این من بودن سخته...... تا کی من باید این ( من )...
-
جنگ
یکشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1389 02:36
دقت کردید که ما آدما همیشه در حال جنگیم ٬ خوب فکر کنید .... همیشه داریم میگیم زندگی یه جنگِ٬با مشکلات باید جنگید٬واسه گرفتن حق بجنگ واسه کارت بجنگ٬واسه درست بجنگ٬واسه زندگیت بجنگ٬واسه عشقت بجنگ ٬ واسه نون شبِ زنو بچت بجنگ٬الانم که واسه نفس کشیدن هم باید بجنگی..... اینا یعنی چی٬مگه دنیا جبهه هستش................!؟ چرا...
-
بغض
شنبه 11 اردیبهشتماه سال 1389 02:05
یه بغض عجیب غریبی داره اذیتم میکنه٬هی میگیرو ول میکنه٬٬دوست دارم یه دل سیر اشک بریزمو شکایت کنم٬از هم چیز از خودم از قسمتم از دنیا از مردم از بابام که زود رفتو منو تنها گذاشت از مامان که با کارام پیرش کردم از پرستوم که نمیتونه درکم کنه از دوستام که بعد از ۱۵ـ۲۰ سال تازه شناختمشون از زندگیم که توش هیچیو به سرانجام...
-
حسرت
جمعه 10 اردیبهشتماه سال 1389 03:19
خدا یا چقدر حسرت تو دلم مونده......... چقدر آرزو دارم.............. ممکنه از نظر تو چیز زیادی نباشه ٬امه واسه من یه دنیاست..... خنده داره نه....!؟؟ اره حقم داری بخندی چون تو بالای کوچه ای من این پایین موندمو چشو دوختم به تو٬ الان من باید با این همه مصیبتی که سرم اوردی متنفر باشمو ازت فرار کنم٬اما چی کار کنم...
-
دیوونگی
پنجشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1389 01:35
فکر میکنم زمان واسه من متوقف شده اصلا حرکت نمیکنه٬ثانیه ها مثل سال میمونند.... آخرین باری که خوابیدم درست یادم نمیاد کی بودش.... از خوابیدن میترسم٬از این که بخوابمو کابوس تلخ ببینم٬یا از اینکه از خواب بیدار بشمو ببینم بازم یه روز دیگه گذشته اما هیچ چیزی فرق نکرده٬از این که بازم شرمندش بشمو بازم بهونه بیارم٬یا دروغ...
-
عدالت خدا
چهارشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1389 02:45
میگن خدا عادل هستش.................... این بزرگترین سوالیه که این چند وقته ازارم داده. معنی این حرف چیه٬چرا همه به این اعتقاد دارند٬واقعا درسته؟؟؟؟؟ اگه واقعا خدا عدالت داره پس این همه مصیبت بابت چیه٬این همه بلای که سر مردم میاد همشون نتیجه کارای خودشونه٬همش مجازاته ....؟ یا حتی بالعکسش....!؟ من نمیتونم به هیچ عنوان...
-
شرمندگی
سهشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1389 01:43
حالم خیلی بده٬یه نا امیدیی بزرگ تو وجودم چنگ انداخته.... میدونم که همش تقصیر خودمه اما اصلا نمیتونم با خودم راه بیام. خدا هیچ کسیو از بالا به پایین نراره٬خیلی خیلی سخته که بتونی دوباره پاشی.... نمیدونم تا کی بتونم با این نوع زندگی کنار بیام٬اما مطمعنم که نمیتونم از پسش بر بیام٬٬٬ از این که پیش عزیزترین کس زندگیم بازم...
-
اذیتم میکنه
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1389 16:26
خدا یا اینقدر اذیتم نکن.... به خدا جز تو کسی واسم نمونده٬اینقدر منو نرون. چقدر به درو دیوارم میزنی تا کی باید خوردم کنی قبول٬ناشکری کردم٬قدرتو ندونستم اما به خداییت قسم این بلاها حقم نیستا بی معرفت یه روز بالاخره دستم بهت میرسهها٬اذیتم نکن ........................... خداااااااااااااااا٬از اسب انداختی تورو به هر چه که...
-
بیکاری
دوشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1389 02:35
همیشه میدونستم که نباید هیچ وقت بزنم بیرون هیچ احدی با زور نمیتونست منو دک کنه.اونجا تمام زندیگیم بود همه چیزم بود ۲۰سال عمرم گذاشتم اینجا٬ زندیگیم٬عشقم٬درسم٬دوستام٬خوشیام٬همه چیزم ......... حتی بابام ا ما هر چقدرم ادم قوی باشه وقتی کرامتش پایمال میشه٬شخصیتش زیر سوال میره دیگه کارد میخوره به استخونش٬دیگه هیچ نیروی...
-
فکر میکردم این شروعشه اما غافل از این که مدتهاست داره تموم میشه
یکشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1389 03:56
...... پنجمین ماهِ بیکاریم هستش پنج ماه عذاب کشی پنج ماه نخوابیدن پنج ماه آرزوی مرگ کردن پنج ماه توهم پنج ماه فکر خود کشی پنج ماه بدبختی حقارت استرس فشار فرار دروغ دروغ دروغ دروغ دروغ.....!!!!!!!!!!!؟